AZADİSTAN (ERKİN YURD) -XİYABANİ

Thursday, September 09, 2004

آئينه اي براي فردائي بهتر



از آزاديستان شيخ محمد خياباني به فارس ستان پهلوي

در خلوت انديشه
قيام مشروطه خواهي در ايران اگر چه با همت فرزندان دلير خلق آذربايجان به نتيجه رسيد اما به زودي در اثر خيانت مركز نشينان منفعل و منكوب گرديد. به توپ بسته شدن مجلس , خيانت به آرمان خلقي بود كه ماهها گرسنگي و جنگ و جدال را متحمل شده بودند تا بتوانند در سايه همت بلند خويش آزادي و مردم سالاري را جايگزين ديكتاتوري و اختناق سازند. بسته شدن مجلس اهانت به خون شهيدان و آراء مردم بود. شهيداني كه در راه ايجاد دمكراسي , جان شيرين خود را بر كف نهاده و نهال نو پاي مردمسالاري را آبياري نمودند.


طبيعي بود كه بسته شدن مجلس و اهانت به آراء مردم و خواسته هايش عواقبي را به دنبال داشته باشد. شايسته ترين جواب اين بي اعتنائي , قيام شيخ محمد خياباني بود. اين قيام نيز همانند تمامي قيامهاي مردمي ديگر , ريشه در تبعيضات موجود و فاصله طبقاتي در جامعه داشت و بزرگترين خصلت آن دمكراتيك بودن بودن آن بود.


شيخ محمد خياباني در نطقهايش اشاره مي نمايد كه به دنبال ايجاد " حكومتي دمكراتيك" است. وي بر آن باور بوده است كه " آذربايجان آزادي ايران را تامين خواهد كرد". وي مصرانه پيگير مطالبات خلق بوده و اذعان مي داشت كه " قيام تبريز نظريات ثابته دارد و مصمم است كه اين نظريات را به تاثيرات جريانات روزمره ترك ننمايد. اين عزم و اراده آزاديخواهان اعلان شده است و تاكنون فرزندان آذربايجان هيچ يك از عهدهاي خودشان را نقض نكرده اند تا دليل بر ناپايداري اين عهد گرفته شود..." شيخ محمد خياباني اين گفته خويش را با نثار جان خود ثابت نمود و با خون خويش سند خدمت به خلق خود را در تاريخ مبارزاتي ايران جاودانه ساخت و عهد خويش را زير پا ننهاد.


به دنبال سركوب قيام شيخ محمد خياباني مجددا" سايه ارتجاع , استبداد و ديكتاتوري بر فضاي سياسي - اجتماعي ايران سنگيني نمود و به اين ترتيب آرمان خلق و دستيابي به دمكراسي دستخوش هجمه و يورش جديدي گرديد. تعويض سلطنت رضا شاهي و جايگزيني فرزندش محمد رضا پهلوي موجب رشد ديكتاتوري به شيوه نويني شد. لازم بود تا بيشترين فشار سياسي - اجتماعي - اقتصادي بر خلق آذربايجان وارد گردد.


نيروهاي دولتي به جاي حفظ امنيت و آسايش توده مردم , در جهت اعمال فشار بر خلق گام بر مي داشتند. دولت مركزي تمامي سعي خويش را به كار مي برد تا به هر نحو ممكن آذربايجان (آزاديستان شيخ محمد خياباني) را تبديل به فارس ستان پهلوي نمايد. هجمه شديدي در جهت محو و نابودي زبان و فرهنگ آذربايجان آغاز شده بود. لازم و طبيعي بود تا حركتي نو آغاز شود و طرحي نو در اندازد. جمعي از فعالان سياسي - اجتماعي آذربايجان با درك شرايط روز لازم ديدند تا پيشگام قيام دمكراتيك ديگري گردند. به اين ترتيب يك بار ديگر آذربايجان طلايه دار حركتي دمكراتيك گرديد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home