AZADİSTAN (ERKİN YURD) -XİYABANİ

Thursday, September 09, 2004

كتابشناسي توصيفي قيام شيخ محمد خياباني



كتابشناسي توصيفي قيام شيخ محمد خياباني

يحيي آريا بخشايش
وجود كتابنامه‎هاي توصيفي پيرامون موضوعات گوناگون پژوهشي، در كيفيت و كميت روند پژوهشهاي مربوط به آن موضوع تاثير كاملا مثبت و آشكاري دارد و محققين را در انجام كار، توفيق و سهولت ويژه‏اي مي‎بخشد. آنچه را كه پيش رو داريد، كتابشناسي توصيفي قيام مرحوم شيخ محمد خياباني است كه اگرچه حدود پنج ماه بيشتر به طول نيانجاميد اما تاثير آن بر دوران پرالتهاب ايران پس از مشروطه، به شكلي عميق و الهام‏بخش باقي ماند. وي از فروردين تا شهريور سال 1299هـ .ش را به يكي از قله‏هاي پرفراز مبارزات ملت آذربايجان و ايران تبديل كرد و آن را بر تارك شكوهمنديهاي تاريخ معاصر ايران نشاند. اميد است كه كتابشناسي ذيل مورد استفاده عموم علاقمندان و پژوهشگران عزيز و گرامي قرار گيرد.

دوران سلطنت نه چندان بلند احمدشاه قاجار (1327 ـــ 1344ق) با حوادث داخلي و خارجي روبه‎رو بود كه حاكميت در به وجود آمدن بخشي از آنها، دست داشته و بايد به عنوان عامل موثر در حدوث آنها، مورد پژوهش و پردازش قرارگيرد. جنگ جهاني اول (1914م)، انقلاب اكتبر 1917 روسيه، قرارداد 1919 ميان ايران و انگليس، قيامهاي جنگل، خياباني، پسيان، كودتاي 1299 و… از مهم‏ترين آن حوادث است كه پژوهش درباره هر يك از آنها، دفتري جداگانه و مستقل مي‏طلبد. جنگ، به عنوان عاملي خشن، با رويكردي جهاني كه خيلي زود و گسترده، اوضاع داخلي و روابط خارجي ايران را تحت تاثير قرارداد. انقلاب روسيه، در وراي مرزهاي شمالي ايران كه عليه تزارها اتفاق افتاد، ايران را از يوغ چندين ساله تزارها رهانيد، هرچند عمر آن نيز كوتاه بود. قرارداد 1919 ميان وثوق‏الدوله و سرپرسي كاكس، بسياري از بند و بستهاي پشت پرده را آشكار ساخت و اعتراضات گسترده ملت ايران را عليه سياست استعمارگر پير، برانگيخت؛ اما، قيامهايي نظير قيام ميرزا كوچك خان در جنگهاي گيلان، قيام شيخ محمد خياباني در تبريز و قيام كلنل محمدتقي خان پسيان كه در برهه محدودي از دوران سلطنت احمدشاه، خود را نشان دادند، هريك بر پشتوانه‏هايي تكيه زده بودند كه برخي از آنها در نحوه عملكرد حكام محلي، استبداد و در عين‎حال وابستگي حكومت مركزي به نيروهاي خارجي، نهفته است. شناخت دور و زمان، علتها و پشتوانه‏هاي فكري ـــ عملي آن قيامها، مستلزم جست‎وجو و كنكاش دقيق و مستند در ميان آثار به جا مانده از آن دوران است كه بدون تحقق اين امر، به دست دادن تعريف درست و منطقي از اين قيامها، كاري ناممكن يا دست‏كم عبث است. قيام شيخ محمد خياباني كه بايد در بطن حوادث دوران سلطنت قاجاري ـــ چه به صورت مستقل و چه در كنار ديگر حوادث ـــ مورد پژوهش قرارگيرد، از وجه وقايع تاثيرگذاري است كه شناخت منابع و ماخذ مربوط به آن، در پژوهشهاي تاريخ معاصر، ضرورت روشن و ملموسي دارد. از اين رو، تدوين و تنظيم آثاري كه به قيام شيخ محمد خياباني و يا ديگر قيامها و حوادث دوران مورد بحث، پرداخته‏اند، مي‏تواند راه را براي پژوهندگان و نويسندگان، هموار ساخته و مقصد را دست يافتني كند.اين نوشتاردر راستاي تحقق اين هدف، قيام شيخ محمد خياباني را ـــ كه به تاريخ 16 فروردين 1299 در تبريز شروع شد و در 22 شهريور همان سال با شهادت رهبر آن خاتمه يافت ـــ مطمح نظر قرارداده، به شناسايي منابع و ماخذ قيام مزبور پرداخته است. دراين مجموعه كه تا حد امكان به توصيف آثار مربوط به قيام خياباني توجه شده، از توصيف يا ذكر برخي از آثاري كه در شناساندن قيام شيخ خياباني تاثير چنداني نداشته، صرف نظر شده و يا از عنوان منابعي كه امكان دسترسي بدانها براي نگارنده وجود نداشته، چشم‎پوشي شده است. هر چند شمار اين آثار، از تعداد انگشتان يك دست فراتر نمي‏رود.

آذري، علي، انقلاب بي‏رنگ يا قيام كلنل محمدتقي‎خان پسيان، تهران، صفي عليشاه، چ دوم، 1346ش.
از نظر شيوه تحرير عبارات، نثر ساده‏اي دارد كه عاري از رواني و لطف نيست. از بعضي خصوصيتهاي تحقيقات تاريخي و پاره‏اي مزاياي شيرين و سرگرم‏كننده از نوع مطبوعات، برخوردار است. نويسنده از صفحه 160 ـــ 174 به شرح قيام شيخ محمد خياباني در تبريز پرداخته كه چنين به نظر مي‏رسد، هنگام تاليف اين بخش از كتاب، انديشه تاليف اثري جامع و مستقل درباره شيخ محمد خياباني و قيام او در ذهن نويسنده وجود داشته است. در پايان اين بخش آمده است: «مرحوم كلنل در دوران قيام خياباني در تهران نگران آن قيام بود.» تصوير كارت پستال كلنل به برادرزاده‏اش كه به نوعي اشاره به قيام تبريز دارد، در صفحه 175 كتاب آورده شده است.

قيام شيخ محمد خياباني در تبريز، تهران، صفي عليشاه، چ دوم، 1346ش.
نويسنده كتاب، خود از اهالي آذربايجان (سراسكند) و از علاقه‏مندان و دوستداران شيخ محمد خياباني بوده است. وي هنگام تاليف انقلاب بي‏رنگ به اين فكر افتاد كه قيام شيخ محمد خياباني را هم موضوع پژوهش خود قرارداده، در اين باره اثري پديد آورد. در كتاب حاضر، انشاي روان، فكر منسجم و منظم نويسنده، همراه با مايه‏هاي احساسي، شور و شوق خاصي به موضوع كتاب و صميميتي به اثر بخشيده است كه از امتيازات در خور توجه آن به شمار مي‏رود. نخستين چاپ اين كتاب در سال 1329 ش و در 515 صفحه منتشر شد كه تنها درباره شرح زندگاني و قيام شيخ محمد خياباني در تبريز مي‏باشد. كتاب، حاوي برخي از متنهاي سخنراني خياباني هم است.

آرين‎پور، يحيي، از صبا تا نيما، ج 2، تهران، زوار، چ چهارم، 1372ش.
اثري دو جلدي كه مشتمل بر صد و پنجاه سال تاريخ ادب فارسي ـــ از دوره بازگشت ادبي تا آستانه شعر نو (از صبا، فتحعلي خان كاشاني، تا نيما، علي اسفندياري) ـــ است. پژوهشي شايسته در زمينه ادبيات معاصر مي‎‏باشد؛ اما از آنجا كه نويسنده، خود از شاگردان تقي رفعت، احمد كسروي و ابوالقاسم فيوضات بوده و معلمانش زماني از همرزمان و ياران شيخ محمد خياباني بوده‏اند و از طرف ديگر، بسياري از سخنرانيها و نوشته‏هاي خياباني را شنيده يا خوانده بوده است، اثر چاپ شده وي، در نوع خود بي‏نظير و حايز اهميت است.

الموتي، ضياءالدين، فصولي از تاريخ مبارزات سياسي و اجتماعي ايران، جنبشهاي چپ، تهران، چاپخش، 1370ش.
ناشر در مقدمه خود، انتشار كتاب را به عنوان مكمل كوششهاي موازي‎اي كه در زمينه روشن شدن تاريخ معاصر ايران صورت گرفته، تلقي كرده است، سپس نويسنده درمقدمه، جمع‏آوري اسناد و مدارك را مطمح نظر قرارمي‏دهد. وي قصد داشته تا از احوال مبارزاني كه در جريان حوادث، شاهد اتفاقات بوده‏اند، آگاهي يابد. قيام شيخ محمد خياباني كه در زمان خود، جزو جنبشهاي مخالف حكومت (چپ) به شمار مي‏آمده، در بخشي از آن به صورتي جداگانه مورد پژوهش و توجه نويسنده كتاب قرار گرفته است.

الموتي، مصطفي، ايران در عصر پهلوي، لندن، چاپخانه پكا، 1363 ـــ 1373ش.
پژوهشي است در شانزده جلد (بخشي از جلد آخر، به فهرست اعلام مجلدات قبل اختصاص دارد) كه به وقايع مهم سياسي ايران معاصر پرداخته و به تحليل آنها نشسته است. در جلدهاي 2 ـــ 5 و 9 به اقدامات و قيام شيخ محمد خياباني در تبريز اشاره شده است.

امير خيزي، اسماعيل، قيام آذربايجان و ستارخان، تبريز، كتابفروشي تهران، 2536 = 1356ش.
از جمله پژوهشهايي است كه تنها به قيام ستارخان، باقرخان و وقايعي كه پيش از قيام خياباني رخ داده، مي‎پردازد. در اين كتاب، زندگاني شيخ محمدخياباني در دوران مشروطه، قيام آذربايجان، فتح تهران و اقدامات سياسي او در تهران و تبريز بيان شده است.

ايران و جنگ جهاني اول (مجموعه مقالات سمينار)، به كوشش صفا اخوان، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1380ش.
به دليل همزماني قيام خياباني با روزهاي جنگ جهاني اول، صفحاتي از اين مجموعه مقالات به اقدامات خياباني در تبريز اختصاص يافته است. علاوه بر اين، در مقاله‏اي با عنوان «مقاومت تبريز در برابر قشونهاي روسي و عثماني در جريان جنگ جهاني اول» به قلم رحيم رئيس‏نيا، از صفحه 345 ـــ 373، تحليلي از قيام خياباني صورت گرفته و نويسنده با ارايه ماخذ معتبر از زواياي متعددي، به آن قيام پرداخته است.

ايوانف، م.س، تاريخ نوين ايران، ترجمه هوشنگ تيزابي و حسن قائم‎پناه، [بي‏جا]، انتشارات حزب توده، 1359ش.
نويسنده در فصل نخست، با عنوان «وضع سياسي واقتصادي ايران در اوايل قرن بيستم» اوضاع ايران را مورد بررسي قرار داده است. سپس، در فصل دوم با عنوان «جنبش رهايي‏بخش ملي ايران» در صفحات 36 ـــ 39 به قيام خياباني در تبريز مي‏پردازد. در صفحه 38، مخالفت با قرارداد 1919، استحكام استقلال ايران، تبديل به جمهوريت، اجراي اصلاحات دمكراتيك، دادن خودمختاري به آذربايجان و برقراري مناسبات سياسي واقتصادي با روسيه شوروي را از اهداف قيام شيخ محمد خياباني دانسته است.

باستاني پاريزي، محمدابراهيم، تلاش آزادي «محيط سياسي و زندگاني مشيرالدوله پيرنيا»، تهران، نوين، چ چهارم، 2536= 1356ش.
به هنگام تجديد چاپ كتاب ايران باستان تاليف ارزشمند حسن مشيرالدوله پيرنيا و استخراج اعلام كتاب مزبور، توسط محمد ابراهيم باستاني پاريزي، به توصيه ناشر، شرح حال مشيرالدوله، در 144 صفحه به قلم باستاني پاريزي هم به آن چاپ افزوده شد. بعدها، به پيشنهاد كاوه دهگان، يكي از دوستان باستاني پاريزي، قسمتهايي از اوضاع اجتماعي دوران زندگي مشير‏الدوله به آن اضافه گرديد. عنوان آن به خاطر اينكه دوران مزبور، دوران تلاش ملت ايران براي مشروطيت و آزادي بود، تلاش آزادي نام گرفت و جداگانه، چاپ و منتشر گرديد. در بخش يازدهم، ذيل «نهضتها و مشيرالدوله» به وقايع سال 1299ش و قرارداد 1919 با عنوان «خياباني كه بود؟» به شرح زندگاني او پرداخته، به اختصار قيام وي را بيان كرده است. نامه مشيرالدوله درجواب مقاله نشريه طوفان، پايان بخش اين قسمت از كتاب است.

بامداد، مهدي، ، ج 6شرح حال رجال ايران در قرنهاي 12 و 13 و 14، تهران، زوار، چ چهارم، 1372ش.
اين كتاب، يكي از منابع معتبر رجال‏شناسي در قرون اخير است كه زندگينامه مشاهير ايران، در آن جمع‏آوري و تدوين شده است. آخرين جلد آن، مستدركات مجلدات قبلي مي‏باشد كه در صفحات 196 ـــ 198 آن شرح حال و قيام شيخ محمد خياباني آمده است.

بهار، محمد تقي، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران، ج 1، تهران، شركت سهامي كتابهاي جيبي، 1357ش.
محمدتقي ملك‏الشعراي بهار، مردي سياستمدار، اديب و پژوهشگر كه در زمينه‏هاي گوناگون تاليفاتي دارد، در اين كتاب، ديدگاهي خاص درباره قيام شيخ محمد خياباني دارد. وي قيام خياباني و ديگر قيامهاي معاصر را نتيجه ضعف قدرت مركزي و كاري نامنطبق با اصول وطن‏دوستي دانسته است. هم اوست كه پس از شنيدن شهادت خياباني، شعري معروف در رثاي وي با عنوان «خون خياباني» سرود.

پناهي ماكوئي، عباس، خياباني، [بي‎نا، بي‏جا]، 1979م.
رمان تاريخي از زندگاني شيخ محمد خياباني است كه بخش قابل توجهي از آن شامل قيام او مي‏شود.

تقي ارا، شوكت، 1920 ـــ نجي ايل تبريز عصياني (عصيان تبريز در سال 1920م)، باكو، 1990م.
اين اثر به زبان آذربايجاني به قلم پژوهشگر باكويي، درباره اقدامات و قيام خياباني در سال 1919 ـــ 1920م در تبريز نوشته شده است. عبدالحسين ناهيد آذر در تاليف كتاب جنبش آزاديستان؛ شيخ محمد خياباني، از آن استفاده بسياري برده است.

تقي‏زاده، حسن، زندگاني طوفاني (خاطرات)، به كوشش ايرج افشار، تهران، علمي، 1368ش.
هشتمين شماره منتشر شده از «گنجينه ايران و ايرانيان» با عنوان زندگاني طوفاني يا خاطرات سيد حسن تقي‏زاده كه زير نظر ايرج افشار چاپ شده است. تقي‏زاده كه از مردان نامدار و بانفوذ آذربايجان و رهبر حزب دمكرات ايران بود، نمايندگي آذربايجان را در دوران مشروطه داشت، وي داراي خاطرات ارزشمندي از آن ايام است كه با بازخواني وقايع مربوط به آذربايجان، نياز اساسي و غير قابل انكار و پژوهشهاي تاريخ معاصر به شمار مي‏آيد. تقي‏زاده در صفحات متعددي به زندگي و قيام خياباني و سرانجام كار او پرداخته است.

جودت، حسين، از صدر مشروطيت تا انقلاب سفيد (تاريخچه فرقه دمكرات يا جمعيت عاميون ايران)، تهران، چاپخانه درخشان، [بي‏جا].
اين كتاب، در حقيقت تاريخچه فرقه دمكرات ايران است كه نويسنده به دليل عضويت در آن و مشاهده بسياري از وقايع مرتبط با آن در زمان خود، به بررسي حوادث پرداخته است. در صفحه 72 با عنوان «بساط شيخ خياباني برچيده شد» از قيام خياباني سخن به ميان آورده است و در مقابل قيام تبريز، موضع گرفته، تصميمات مخبرالسلطنه هدايت، والي وقت آذربايجان را در لفافه سخن تاييد كرده است.

حكيمي، محمدرضا، بيدارگران اقاليم قبله، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه عليمه قم، 1362ش.
سومين كتاب از مجموعه «مرزبانان حماسه جاويد» است كه به قلم محمدرضا حكيمي، تاليف شده است. در اين اثر، «عقل بيدار» عنوان يادكردي از شيخ محمد خياباني، از صفحه 134 شروع و به صورت مبسوط ـــ شامل شرح حال، زندگاني و قيام ـــ تا صفحه 168 ادامه يافته است. در پايان، شعر «خون خياباني» رثاي بلند ملك‏الشعراي بهار به آن افزوده شده است.

دواني، علي، نهضت روحانيون تهران، ج 2، [تهران]، موسسه خيريه و فرهنگي امام رضا(ع).
اين كتاب در دو جلد، روحانيون مبارز ايراني را از ابتدا تا انقلاب اسلامي مطرح كرده و مي‏شناساند. به نوشته مولف: «كتاب حاضر، نظري اجمالي بر رويدادهاي بزرگ و تاريخي از حوادث بي‏نظير مبارزات ملت مسلمان ايران به رهبري روحانيون خويش» است. نويسنده در صفحه 61 جلد دوم، با عنوان «قيام شيخ محمد خياباني» به زندگي او پرداخته و در 11 صفحه قيام و حوادث و اهداف آن را توضيح داده است. نطقها و گزيده‏هايي از سخنرانيهاي خياباني، پايان‎بخش فصل اخير كتاب است.

دولت‏آبادي، يحيي، حيات يحيي، ج 4، تهران، عطار، فردوسي، 1362ش.
همزمان با ورود يحيي دولت‏آبادي به تبريز در محرم 1337 براي ملاقات با وليعهد قاجاري، محمد حسن ميرزا جنگ جهاني اول پايان يافته، قشون عثماني در حال ترك آذربايجان بودند، خياباني و اجلال‏الملك نيز از تبعيد بازگشته و خياباني دوباره گروه دمكرات آذربايجان را سر و سامان داده بود. شرح اوضاع آذربايجان و تبريز در ايام مورد بحث از زبان افراد متعدد صاحب نامي چون ميرزا يحيي دولت‏آبادي گوشه‏هاي تاريخ معاصر ايران را بيشتر و بهتر روشن مي‏سازد.

روستوسكي، س1. ن، جنبش كماليست‏ها در تركيه و انقلاب سنوات 1912 تا 1922 ايران، [بي‏جا، بي‏تا]، 1940م.
نويسنده كتاب مزبور، به نقل از كتاب جنبش آزاديستان، «خياباني را يك فرد ايده‎اليست و ضدكمونيست» معرفي كرده است. همچنين ل. پيسكيوف2 در مقاله‏اي كه درباره جنبش آزاديستان در باكو به چاپ رسانيده، نظر روستوسكي را تاييد و تكرار كرده است.

رئيس‏نيا، رحيم و عبدالحسين ناهيد [آذر]، دو مبارز جنبش مشروطه (ستارخان و شيخ محمد خياباني)، تهران،‌آگاه، بي‏تا.
نويسندگان كتاب، علاوه بر اين اثر، نوشته‎هاي ديگري درباره تاريخ معاصر ايران و آذربايجان به چاپ رسانده‏اند. دو انقلاب آذربايجان، يكي به رهبري ستارخان و ديگري به رهبري خياباني كه در اين كتاب مورد تحليل و پژوهش قرار گرفته، از وقايع وقت در تاريخ معاصر ايران به شمار مي‏رود. در فصل دوم از صفحه 191 تا 270 شرح زندگاني و قيام شيخ محمد خياباني، با عنوان، «شيخ محمد خياباني، زبان انقلاب» برگرفته از نطق خياباني، به تفصيل بيان شده است. در آغاز هر فصل، به فراخور موضوع، بريده‏اي از نطقهاي خياباني و يا كسان ديگر، به آن بخش افزوده شده است.

زاوش، ح.م، رابطه تاريخي فراماسونري با صهيونيسم و امپرياليسم، تهران، آينده، 1361ش.
نگاهي كه نويسنده در نوشته خود به سازماني به نام فراماسونري دارد، از جهتي است كه روابط تاريخي و اجتماعي آن سازمان را با صهيونيسم بين‏المللي و امپرياليسم جهاني دنبال مي‏نمايد. نويسنده در صفحات 246 ـــ 255 به طور اختصاصي به قيام خياباني در تبريز پرداخته و با عنوانهايي چون «قيام شيخ محمد خياباني، شهادت وي به دست فراماسونرها» و «زمينه عيني قيام در مقابل با اهداف فراماسونري» نفوذ موثر فراماسونها در ايران را علل سقوط و شكست نهضت خياباني دانسته است.

سلسله پهلوي و نيروهاي مذهبي به روايت تاريخ كمبريج، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1371ش.
كتاب حاضر، ترجمه فصول برگزيده‏اي از جلد هفتم تاريخ ايران كمبريج است كه از زمان نادرشاه افشار تا جمهوري اسلامي ايران را دربرمي‏گيرد. در فصل چهارم با عنوان نيروهاي مذهبي در قرن هجدهم و نوزدهم، به قيام شيخ محمد خياباني در تبريز پرداخته است.

شرح حال و خدمات و اقدامات شيخ محمد خياباني، به قلم چند نفر از دوستان و آشنايان او، به اهتمام حسين كاظم‏زاده، ايرانشهر، برلين، [بي‏نا]، 1304ش.
از جمله ماخذ مورد توجه، موثق و مستند درباره قيام و زندگاني شيخ محمد خياباني است كه به قلم تعدادي از آشنايان شيخ، از جمله محمدعلي بادامچي نگاشته شده است. در واقع، نخستين تاليفي است كه 5 سال بعد از قيام خياباني درباره قيام و زندگاني او، در 64 صفحه، نوشته و در خارج از ايران چاپ و منتشر شده است. به احتمالي نوشته كسروي نيز كه بعدها با عنوان قيام شيخ محمد خياباني منتشر گرديد، قرار بود در اين كتاب گنجانده شود؛ اما به دليل تصميم خود كسروي مبني بر انتشار جداگانه و مستقل نوشته‏اش، دست نوشته او در كتاب شرح حال خياباني نيامد.

شمس، اسماعيل، آذربايجان و آذربايجانين دمكراتيك قوه‏لري، باكو، بي‎نا، 1340ش.
جزوه كوچكي است كه به زبان آذري و با عنوان «آذربايجان و نيروهاي دمكراتيك آذربايجان» در باكو به چاپ رسيده است. در حقيقت، اين نوشته ترجمه و تلخيص برخي از سخنرانيهاي خياباني است كه مقدمه آن را غفار كندلي نوشته و توضيح مختصري نيز از شرح حال و نهضت خياباني را در آن گنجانده است.

شيخ‏الاسلامي، محمدجواد، سيماي احمدشاه قاجار پس از گذشت …، ج 2، تهران، نشر گفتار، 1369ش.
اين كتاب در دو جلد اوضاع ايران را در زمان سلطنت احمدشاه قاجار (1327 ـــ 1344ق) كه با وقايع گوناگون داخلي و خارجي از جمله جنگ جهاني اول، قيامهاي خياباني، جنگل و كميته مجازات همزمان بوده، بررسي كرده است. بخشي از جلد دوم، به تحليل علل و انگيزه‏هاي قيام شيخ محمد خياباني مي‏پردازد.

صدر هاشمي، محمد، تاريخ جرايد و مجلات ايران، ج 1 و 2، اصفهان، كمال، 1364ش.
كتاب ارزشمندي در ماخذشناسي روزنامه‏ها و نشريه‏هاي ايران از زمان آغاز 1253ش تا موقع چاپ كتاب (اواسط دهه 20 ش) است كه در چهار جلد (دو مجلد) منتشر شده است. در جلد نخست، ذيل مجله آزاديستان (ص 149 ـــ 150) كه پس از تغيير نام آذربايجان به آزاديستان (چند روز بعد از آغاز قيام خياباني) انتشار يافت، به وقايع قيام تبريز اشاره و شرحي از زندگاني تقي رفعت، سردبير آن مجله را بيان كرده است. در جلد دوم (ص 105 ـــ 106) ذيل روزنامه تجدد، ارگان فرقه دمكرات آذربايجان، زندگي و قيام خياباني را شرح داده است.

عباس‏زاده، حسين فرزاد، مجموعه نطقهاي شيخ محمد خياباني، تهران، [بي‎نا]، 1323ش.
اين مجموعه، حاوي شرح حال و زندگاني خياباني از ابتدا تا پايان عمر و چگونگي آغاز قيام به همراه 69 نطق مهم اجتماعي، سياسي، اخلاقي و فلسفي شيخ محمد خياباني است كه از روزنامه تجدد، مجله آزاديستان و ديگر منابع جمع‏آوري و در يك مجله، چاپ شده است.

عباسي، محمدرضا، تاريخ انقلاب مشتمل بر نهضت مشروطيت، تهران، شرق، 1358ش.
مشتمل بر شرحي درباره نهضت مشروطيت، قيام ميرزا كوچك‏خان در جنگل گيلان، قيام شيخ محمد خياباني در تبريز، انقلاب خراسان، كودتاي لاهوتي و… است كه با انقلاب اسلامي در سال 1357ش و استقرار نظام جمهوري اسلامي كتاب نيز به پايان مي‏رسد.

عقيقي بخشايشي، عبدالرحيم، يكصدسال مبارزه روحانيت مترقي؛ از ميرزاي شيرازي تا امام خميني، ج 1، قم، دفتر نشريه نويد اسلام، 1358ش.
نويسنده، شرح حال روحانيون را از ميرزاي شيرازي تا امام خميني(ره)، به صورت گرينشي، در آن جمع كرده و در چهار جلد به چاپ رسانده است. از صفحه 210 ـــ 221 جلد نخست آن به زندگاني و قيام شيخ محمدخياباني اختصاص دارد.

عميد زنجاني، عباسعلي، انقلاب اسلامي و ريشه‏هاي آن، تهران، نشر كتاب سياسي، چ چهارم، 1370ش.
كتاب حاضر دربرگيرنده مباحثي است كه در نهايت به انقلاب اسلامي ايران در 1357ش انجاميد. به منظور ريشه‏يابي انقلاب اسلامي، تعدادي از انقلاباتي كه در كشورهاي اسلامي رخ داده، در آن مورد بحث قرارگرفته است. نهضت خياباني نيز از جمله مقوله‏هاي مورد بحث در انقلاب اسلامي و ريشه‏هاي آن صفحات 376 تا 379 را به خود اختصاص داده است.

فخرايي، ابراهيم، سردار جنگل، تهران، جاويدان، 1362ش.
اين اثر، به طور مستقل به قيام ميرزا كوچك خان جنگلي در گيلان مي‏پردازد كه از اين حيث، يكي از منابع موثق و دست اول به شمار مي‏رود؛ اما به دليل همزماني دو قيام خياباني و جنگلي و تلاش آن دو براي برقراري ارتباط متقابل با هم مي‏تواند در پژوهش قيامهاي مزبور، مورد استفاده پژوهشگران تاريخ معاصر قرارگيرد. فخرايي در اين اثر، به نماينده اعزامي از سوي شيخ محمد خياباني به طرف جنگل و سرانجام او اشاره دارد.

قلي‏زاده، مصطفي، شيخ محمد خياباني، خروش حماسه‏ها، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1372ش.
سي و هفتمين شماره از مجموعه آثار «ديدار با ابرار» است كه معاونت پژوهشي سازمان تبليغات اسلامي چاپ و منتشر كرده است. اين نوشته قالب داستاني ـــ تاريخي دارد كه نويسنده، شرح حال خياباني را از زمان تولد تا لحظه شهادت او به دست اسماعيل خان قزاق، توصيف نموده است. هرچند اين اثر، نگرش ادبي ـــ احساسي به افق زندگي شيخ خياباني دارد، به جزييات و وقايع ريز و درشت زندگاني صاحب ترجمه پرداخته، تصويري ملموس به دست داده است كه از اين زاويه، ارزش توجه و دقت پيدا مي‏كند.

كاتم، ريچارد، ناسيوناليسم در ايران، ترجمه احمد تدين، تهران، كوير، 1371ش.
نويسنده در مقدمه كم‏ و بيش مفصلي، اوضاع ايران را در زمانهاي گوناگون و از ديدگاه ناسيوناليستي بررسي كرده، ريشه‏هاي ناسيوناليسم را در ايران متذكر شده است. در بخش نهم با عنوان «آذربايجان، ايالت يا ملت» به خطه آذربايجان، مليت و وقايع ملي وسياسي مربوط به آن پرداخته، در بخش ديگري كه عنوان «آزاديستان» به خود گرفته، قيام شيخ محمد خياباني را در صفحات 141 ـــ 148 مورد پژوهش و مداقه قرار داده است. بازخواني قيام مزبور، از زبان كتاب، با ديدگاهي متفاوت، مفيد و در خور توجه است.

كسروي، احمد، تاريخ مشروطه ايران، تهران، اميركبير، 1363ش.
مهم‏ترين اثر تاريخي از احمد كسروي است كه به صورت سلسله مقاله در سال 1312ش در مجله پيمان منتشر شده است. امتياز كتاب در اين است كه نويسنده آن، مشاهدات و شنيده‏هاي خويش را هنگام انقلاب مشروطه، جمع‏آوري و در آن عنوان كرده است. كسروي در اين نوشته‏ها، به زندگاني شيخ محمد خياباني و اقدامات او در زمان مشروطه اشاره نموده است.

تاريخ هجده ساله آذربايجان، بازمانده تاريخ مشروطه ايران، تهران، اميركبير، چ نهم، 1371ش.
اين نوشته كسروي «روايت تاريخي مستند از رويدادها و حوادث بعد از انقلاب مشروطيت ايران» است كه در واقع ذيل و دنباله كتاب تاريخ مشروطه مي‏باشد. علاوه بر اين، كسروي در «همه جاي كتاب به قضاوت تاريخي مي‏نشيند و نظرات صريح و جانبدارانه خود را ابراز مي‏كند.» در بخش چهارم، ذيل گفتار هشتم تا دهم (صفحات 865 ـــ 889) با عنوانهاي «خيزش خياباني»، «آزاديستان»، «رفتن خياباني به عالي‏قاپو» و «پايان كار خياباني» به قيام شيخ محمد خياباني در تبريز پرداخته است كه براي پژوهندگان تاريخ معاصر، منبع مستند و كاملي به شمار مي‏آيد. چرا كه نويسنده خود، بسياري از وقايع را شاهد بوده، شرح حوادث از زبان شاهدان عيني است.

قيام شيخ محمد خياباني، تصحيح و مقدمه از محمدعلي (همايون) كاتوزيان، تهران، مركز، 1376ش.
دست نوشته‏اي است كه پنجاه و دو سال بعد از مرگ نويسنده به چاپ رسيد. از آنجا كه نويسنده آن زمان قيام شيخ محمدخياباني (1299ش) در تبريز و از اعضاي گروه دمكرات آذربايجان بوده، مدتي نيز خياباني را همراهي كرده، بسياري از رخدادهاي زمان مورد بحث را از نزديك و به چشم ديده است. نوشته او، از منابع معتبر و مستند، درباره قيام تبريز به شمار مي‏رود. آنچه از مقدمه كتاب حاضر وكتاب شرح و اقدامات شيخ محمد خياباني برمي‏آيد، اين است كه كسروي اين دست نوشته را به درخواست حسين كاظم‏زاده تبريزي (ايرانشهر) در كتابچه‏اي با قطع صودي A5 و در 70 صفحه تاليف كرده بود كه تاريخ و محل امضاي آن عبارت است از سال 1343ق ـــ چهار سال بعد از كشته‏شدن خياباني ـــ اهواز، هنگام رياست به عدليه خوزستان. مقرر بود كه اين دست نوشته نيز، همراه با ديگر نوشته‏هاي ياران و آشنايان خياباني در مجموعه‏اي به مناسبت يادبود مرحوم خياباني چاپ گردد؛ اما دست نوشته كسروي به آن مجموعه نرسيده و آن مجموعه، با عنوان شرح‎حال و اقدامات شيخ محمد خياباني، در برلين چاپ شد.

لنچافسكي (لنزوسكي)، جورج (ژرژ)4، غرب و شوروي در ايران، سي سال رقابت 1918 ـــ 1948، ترجمه حورا ياوري، تهران، روزنامه سحر، ابن سينا، 1351ش.
اين كتاب، مطالعه‏اي تحليلي ـــ تاريخي است كه نويسنده و مورخ لهستاني آن، سياست دو ابرقدرت جهان را در ايران، مورد كنكاش و پژوهش قرار داده است. قيام تبريز در 1299ش/1930م كه در محدوده زماني مورد پژوهش نويسنده قرار گرفته، صفحاتي از كتاب را به خود اختصاص داده است. هرچند، وي جنبش آزاديستان را به تجزيه‏طلبي متهم كرده و خياباني را بلشويك خوانده است.

متولي، عبدالله، بررسي تطبيقي دو نهضت جنگل و خياباني، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1373ش.
عنوان پايان‏نامه تحصيلي مقطع كارشناسي ارشد در رشته تاريخ است كه با رويكردي متفاوت به بررسي تاريخي دو نهضت همزمان در تاريخ معاصر ايران پرداخته است. از اين رو، پژوهشي در خور توجه مي‏باشد.

مجتهدي، مهدي، رجال آذربايجان در عصر مشروطيت، تهران، [بي‏نا]، 327ش.
مولف شرح حال و زندگاني حدود صد و يازده تن از رجال نامدار آذربايجان را كه در دوران مشروطيت مي‏زيسته‏اند و منشا خدماتي بوده‏اند، به ترتيب حروف الفبا، همراه باعكس تعدادي از آنان، ذكر كرده است. خياباني در رديف سي و دوم، در صفحات 134 ـــ 139 به صورتي كم‏وبيش جامع، معرفي شده است.

محمدلي، غلام، خياباني، باكو، [بي‏نا]، 1947م.
نوشته‏اي پرمحتواست كه نهضت آزاديستان را تجزيه و تحليل كرده است. در نهايت تلاش دسترسي به آن امكان‏پذير شد.

مستوفي، عبدالله، شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجاريه، ج 3، تهران، علمي، 1365ش.
شرح زندگاني و خاطرات عبدالله مستوفي كه در سه جلد چاپ و منتشر شده، بسياري از وقايع و حوادث دوران زمامداران شاهان قاجار را بازگو كرده است. در جلد سوم، به قيام شيخ محمد خياباني، چگونگي برخورد مردم تبريز و حكمراني مخبرالسلطنه هدايت اشاره و مطالبي را از سرانجام قيام ذكر كرده است. نگاه مستوفي به قيام خياباني، نگاهي حكومتي و داراي ديد انتقادي است.

مكي، حسين، تاريخ بيست‏ساله ايران، ج 1، تهران، محمدعلي علمي، 1374ش.
تاريخ بيست ساله ايران، از كودتاي 1299 و زمامداري مشيرالدوله، رياست‏الوزرايي و سلطنت رضاخان ميرپنج شروع شده، در جلد 8 ، با خلع و استعفاي رضاخان از سلطنت، پايان مي‏پذيرد. در جلد نخست آن، بخش پنجم (ص 52 ـــ 71) با عنوان «قيام خياباني» به وقايع آذربايجان و تبريز در فاصله‏ سالهاي 1298 ـــ 1299ش پرداخته شده و اقدامات، اهداف و افكار خياباني را از قيام تبريز مطرح مي‏سازد. اين بخش از كتاب، برخي نطقهاي خياباني و مذاكرات مجلس شوراي ملي را درباره قيام و مسايل ديگر دربرمي‏گيرد كه از اين منظر پژوهشي در خور دقت است.

ملكي، خليل، خاطرات سياسي، با مقدمه محمدعلي (همايون) كاتوزيان، تهران، رواق، 1357ش.
خليل ملكي از متوارين (1280ش) تبريز است كه در 1348ش در تهران درگذشت. اوج و فرودهاي زندگاني او، خاطراتي را از وي به‎جاگذاشته است كه درباره احزاب و گروه‏هاي تاريخ معاصر، توجه به آن را امري ضروري مي‏نمايد. نوع نگاه ملكي به قيام شيخ محمد خياباني و اوضاع آذربايجان در فحواي جملات و خاطرات او، قابل تامل و تعمق است.

ناهيد آذر، عبدالحسين، جنبش آزاديستان، شيخ محمد خياباني، تبريز، نشر اختر، 1379ش.
مستقل‏ترين اثري است كه به تازگي به چاپ رسيده است. از نقطه‏نظر دسترسي و استفاده نويسنده آن از منابع چاپ‏شده داخل و خارج، نوشته‏اي ارزشمند به شمار مي‏آيد، هرچند گهگاهي، احساسات وطن‏پرستانه بر سطوري از آن غلبه و مستولي شده است. نويسنده در مقدمه خود به عنوان «سكوت سنگين دوستان، نيش قلم دشمنان» از بسياري از همكاران، ياران و همرزمان خياباني كه بعدها به مقام و پست نيز رسيده بودند، گله كرده و سكوتشان را درباره افكار، اهداف و اقدامات خياباني غيرقابل پذيرش و به نوعي موجب رنجش روح خياباني دانسته است.

نبوي، حسن، تاريخ معاصر ايران (از انقلاب مشروطيت تا انقلاب سفيد)، تهران، انتشارات دانشسراي عالي، 1350ش.
نگارنده براي تاليف و تدوين كتاب حاضر، غالب مدارك، اسناد و ماخذ را درباره موضوع پژوهشي خود مطالعه كرده و سعي نموده است كه تحقيقي جامع، با سبك جديد از تاريخ اين دوران را به خوانندگان و علاقه‏مندان تاريخ عرضه كند. تاريخ معاصر ايران در پانزده فصل نگاشته شده كه فصل نهم آن با تكيه احمدشاه قاجار بر تخت سلطنت، آغاز گرديده و در صفحه‏هاي 460 ـــ 463 به تحليل علل آغاز قيام خياباني و سرانجام آن پرداخته شده است.

نگرشي كوتاه بر انقلاب اسلامي ايران، تهران، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران، اسلامي، 1359ش.
در اين كتاب، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به بررسي و تحليل تاريخ انقلاب اسلامي نشسته و در سه فصل جداگانه، در لابه‏لاي تاريخ سياسي معاصر به كنكاش پرداخته است. سازمان مزبور در صفحه‏هاي 27 ـــ 29 دو نهضت معاصر، جنگل به رهبري ميرزاكوچك‏خان و تبريز به رهبري شيخ محمد خياباني را تحليل كرده است.

وفايي، زهره (گردآورنده)، نام‎آوران آذربايجان ، ج 1، تهران، مولف، 1374ش.
شامل شرح حال 89 تن از ناموران آذربايجاني (از مجموع 600 تن) است كه به ترتيب حروف الفبا، تاليف و تدوين شده است. شرح زندگاني و قيام خياباني در صفحه 54 و به صورت مختصر آمده است.

هدايت، مهديقلي (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1363ش.
«توشه‏اي از تاريخ شش پادشاه و گوشه‏اي از دوره زندگي من» عنوان كامل نوشته مخبرالسلطنه است. كشته‏شدن شيخ خياباني در زمان ولايت وي بر آذربايجان، مهم‎ترين انتقادي است كه برخي از منتقدان به مخبرالسلطنه وارد مي‏دانند. در دومين انتصاب مخبرالسلطنه به حكومت آذربايجان كه مردي خوشنام در ميان مردم آن ايالت بود، خياباني، به دست يك تفنگچي قزاق كشته شد و موجب لكه‏دار شدن فعاليتهاي مخبرالسلطنه گرديد. خاطرات و خطرات كه عنوان خاطرات هدايت بوده و برخي وقايع آذربايجان و تبريز در آن منعكس است، از آخرين روزهاي قيام تبريز، چندان كه بايد، سخني به ميان نياورده و بسيار گذرا به جريان كشته‏شدن خياباني و پايان كار او اشاره كرده است.

طلوع مشروطيت، به كوشش اميراسماعيلي، تهران، جام، 1363ش.
روايت مجموعه رويدادهاي دوران مشروطيت در ايران، از زبان مخبرالسلطنه هدايت است كه بي‏شك او از صاحب‏نظران و نامداران آن دوران به شمار مي‏آيد. اثري ارزشمند و قابل تامل و تعمق براي پژوهش درباره مشروطيت مي‏باشد كه دقت به آن، امري اجتناب‏ناپذير است. مخبرالسلطنه در اين كتاب، به عنوان يك ناظر، برهه‏اي از تاريخ معاصر ايران را براي آيندگان به تصوير كشيده است. علاوه بر اين، در صفحه‏هاي بسياري از اقدامات و فعاليتهاي خياباني در ايران و آذربايجان، سخن گفته و به اختصار در صفحه 219 با عنوان «قيام خياباني در تبريز» به واقعه قيام 1299 پرداخته كه با اظهار نظرات جانبدارانه همراه است.

گزارش ايران (بخش گزارش دوره قاجار و مشروطيت)، مقدمه از سعيد وزيري، به اهتمام محمدعلي صوتي، تهران، نقره، 1363ش.
گزارش ايران به طريقه سنگي در چهار جلد، توسط خود مولف منتشر شده كه تاريخ ايران را از پيش از اسلام تا انقراض سلسله قاجاري شامل مي‏شود. در بخشي از كتاب حاضر كه از نيمه دوم جلد سوم تا پايان جلد چهارم (دوره قاجاريه) را در بر مي‏گيرد، نويسنده به معرفي شخصيت و اقدامات شيخ محمد خياباني در دوران قبل از قيام در تبريز پرداخته است. در صفحه 342 به صورتي مختصر قيام خياباني مطرح شده كه تحليل مخبرالسلطنه هدايت ـــ نويسنده كتاب ـــ كسي متهم به دست داشتن در قتل خياباني است، قابل دقت و تامل مي‏باشد.

پي‏نوشتها

1 ___ S.N. Rostovsky
2 ___ L.Peistkov
3 ___ George Lenczowski

0 Comments:

Post a Comment

<< Home